جدول جو
جدول جو

معنی گو خز - جستجوی لغت در جدول جو

گو خز
فشار، تنگنا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوش خز
تصویر گوش خز
هزارپا، حشره ای دراز و زرد رنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست و دو جفت پا دارد، در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند و درازیش تا ده سانتی متر می رسد، گوش خزک، سدپایه، پرپایه، سدپا
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
مرکّب از: گوش + خز، خزنده =گوش خزک، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، جانوری است که آن را هزارپا میگویند. (برهان)، کرم هزارپا. (رشیدی)، هزارپا را گویند. (جهانگیری)، گوش خزه. گوش خزک. گوش خیزک. گوش سنب. گوشالنگ:
گرچه صد پا بیش دارد گوش خز (کذا)
لیک اندر گوش کس یک پای نتواند نهاد.
نخشبی (از جهانگیری)،
گر بگویم عیب تو باگوش خز
گوش خز انگشت در گوش افکند.
نخشبی (از جهانگیری چ هند)،
رجوع به گوش خزک و گوش خزه شود
لغت نامه دهخدا
آنچه که در گوش بخزد، هزارپا: گر بگویم عیب تو تا گوش خز گوش خز انگشت در گوش افکند. (نخشبی)
فرهنگ لغت هوشیار
هزارپا، هزارپای قهوه ای رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
گو خز بیشتن
فرهنگ گویش مازندرانی